جدول جو
جدول جو

معنی قیافه گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

قیافه گرفتن(کَ دَ)
خود را گرفتن. ژست گرفتن. (فرهنگ فارسی معین) : تو نمیدانی چطور قیافه بگیری
لغت نامه دهخدا
قیافه گرفتن
خود را گرفتن، ژست گرفتن
تصویری از قیافه گرفتن
تصویر قیافه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
قیافه گرفتن((~. گِ رِ تَ))
خود را گرفتن، ژست گرفتن
تصویری از قیافه گرفتن
تصویر قیافه گرفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ)
قدح گرفتن. صراحی گرفتن. کنایه از نوشیدن شراب و باده خواری است:
پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است...
حافظ.
به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر
مباد آب حیاتت دهد بجای شراب.
صائب
لغت نامه دهخدا
(فَ دَ)
قیاس کردن. مقایسه کردن. سنجیدن. اندازه گرفتن:
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.
خاقانی.
ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامۀ مرد ایزدشناس.
نظامی.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.
مولوی
لغت نامه دهخدا
قدح گرفتن صراحی گرفتن، نوشیدن شراب باده خوردن: چریده رو که گذر گاه عافیت تنگست پیاله گیر که عمر عزیزبی بدلست. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیاس گرفتن
تصویر قیاس گرفتن
((~. گِ تَ))
سنجیدن، مقایسه کردن
فرهنگ فارسی معین